جلوهِ ولایت

پیام زندگی پرماجرای امام رضا (ع) به مامبارزه‌ دائمی خستگی‌ناپذیر است . مقام معظم رهبری

جلوهِ ولایت

پیام زندگی پرماجرای امام رضا (ع) به مامبارزه‌ دائمی خستگی‌ناپذیر است . مقام معظم رهبری

پیام زندگی پرماجرای علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) به ما عبارت است از مبارزه‌ دائمی خستگی‌ناپذیر مقام معظم رهبری

 

زمان جنگ ما هر هفته اعزام داشتیم، از نیرو‌هایی که وارد لشکر می‌شدند تعداد زیادی تقاضا داشتند به گردان یا زهرا بیایند. همین الان هم جو گردان یا زهرا (س) خاص و دوست داشتنی است. به این دلیل که فرماندهان این گردان صفا و صمیمیت را از فرمانده قبلی به ارث برده‌اند و همین طور این جو و این خصوصیات به نسل بعدی منتقل می‌شود
زمان تقریبی مطالعه : 11 دقیقه

 
 

رزمندگان جبهه


 حاج اسماعیل براتی یکی از قدیمی‌ترین رزمنده‌های لشکر ۱۴ امام حسین (ع) و خصوصاً گردان یا زهرا (س) است. یا زهرا از زمان تشکیلش تا کنون ۹ فرمانده شهید داده که شهید مدافع حرم مسلم خیزاب، آخرین فرمانده شهید این گردان سال ۹۴ در سوریه به شهادت رسید. حاج اسماعیل می‌گوید گردان یا زهرا (س) جوی دارد که هر کس یک‌بار واردش شود، دوست ندارد دیگر آن را ترک کند. شاید به همین دلیل است که خیلی از فرماندهان و رزمندگان این گردان سعی می‌کردند تنها با شهادت از گردان یا زهرا (س) خارج شوند. در گفت‌وگو با سرهنگ اسماعیل براتی، مروری به تاریخچه این گردان و فرماندهان شهیدش می‌اندازیم.

گردان یا زهرا چه زمانی تشکیل شد؟
تیپ امام حسین (ع) از اولین تیپ‌های تشکیل شده در سپاه بود. گردان یا زهرا (س) هم تقریباً از زمان تشکیل این تیپ تأسیس شد. شهید خرازی تأکید داشت همیشه اسم ائمه اطهار و معصومین در لشکر باشد. تأکید ویژه‌ای هم روی نام حضرت زهرا (س) داشت. ایشان جمله معروفی دارد به این مضمون که گردان یا زهرا (س) برکت لشکر است و حتی اگر انگشت شمار نیرو برایش باقیمانده باشد، باید حفظ شود. خیلی پیش می‌آمد که یک گردان در عملیات صدمات سختی می‌خورد و بعد از عملیات منحل می‌شد ولی شهید خرازی تأکید داشت گردان یا زهرا (س) در هر شرایطی حفظ شود.

این گردان چند فرمانده شهید دارد؟
معمولاً در یادواره‌هایی که برای فرماندهان شهید گردان یا زهرا (س) برگزار می‌شود به هشت فرمانده شهید این گردان اشاره می‌شود ولی خلیل کاظمی اولین فرمانده این گردان نیز از شهدای گرانقدر دفاع مقدس است. ایشان همان اوایل جنگ در یک عملیات دچار موج گرفتگی شد و دیگر نتوانست در جبهه حضور پیدا کند. خانواده چند سال از ایشان در منزل مراقبت کردند و نهایتاً مجبور شدند او را به آسایشگاه منتقل کنند. کاظمی هفت یا هشت سال پیش در آسایشگاه به شهادت رسید. بعد از ایشان گردان یا زهرا (س) فرماندهان متعددی داشت که از میان آن‌ها هشت نفر به شهادت رسیدند. شهید تاج میرریاحی، شهید صفا تاج، شهید نوروزی، شهید حسین صادقی، شهید سیداکبر صادقی، شهید محمود اسدی‌پور، شهید محمدرضا تورجی‌زاده و شهید مسلم خیزاب این هشت فرمانده شهید هستند.

شما از چه زمانی وارد گردان یا زهرا (س) شدید؟ آن زمان چه کسی فرمانده گردان بود؟
من بعد از عملیات رمضان به لشکر ۱۴ پیوستم و از سال ۶۴ تا سال ۱۳۹۰ هم در گردان یا زهرا (س) بودم. زمانی که بنده وارد این گردان شدم شهید سیداکبر صادقی فرمانده گردان بود. ایشان خیلی گرم با نیرو‌ها برخورد می‌کرد طوری که نمی‌شد تشخیص داد یک رزمنده عادی است یا فرمانده گردان. از بقیه بچه‌ها پرسیدم سمتشان چیست که گفتند فرمانده گردان است. شهید صادقی یک چهره نورانی داشت که آدم را جذب می‌کرد. به کادرپروری توجه زیادی داشت. می‌گفت: شاید جنگ ۲۰ سال طول کشید، بنابراین ما باید برای ۲۰ سال آینده هم نیرو تربیت کنیم. در زمان ایشان بود که به بنده مسئولیت واگذار شد و رفته‌رفته از فرماندهی دسته رشد کردم و ارتقا یافتم. ایشان هر چیزی بلد بود به دیگران یاد می‌داد. با اینکه دانشکده نظامی نرفته بود ولی با نبوغ و مطالعاتی که داشت یک فرمانده شش دانگ به شمار می‌آمد. در عملیات والفجر ۸ که در تصرف مقر گارد ریاست جمهوری عراق زمینگیر شده بودیم، شهید صادقی به خط مقدم درگیری آمد و با فرماندهی فوق‌العاده‌اش باعث شد گره کار باز شود و مقر نیرو‌های گارد ریاست جمهوری عراق را به تصرف درآوردیم.

ایشان چه زمانی به شهادت رسیدند؟
سیداکبر صادقی در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید. البته چند ماه مانده به این عملیات شهید خرازی، او را مأمور تشکیل گردان امام سجاد (ع) کرد. به همین دلیل صادقی مدتی از گردان یا زهرا (س) رفت و حاج اسماعیل صادقی فرمانده گردان شد. حاج اسماعیل در مراحل پایانی کربلای ۵ مجروح شد و شهید محمدرضا تورجی‌زاده فرماندهی گردان یا زهرا (س) را برعهده گرفت. تورجی‌زاده تا عملیات کربلای ۱۰ در این سمت بود و در همین عملیات به شهادت رسید.
شهید تورجی‌زاده از شهدای شناخته شده اصفهان است. گویا شهید خرازی هم علاقه زیادی به ایشان داشت؟
تورجی‌زاده علاوه بر اینکه یک رزمنده و فرمانده پای کار و کار بلد بود، به مداحی‌های زیبا هم شهرت داشت. شهید خرازی به قدری از مداحی تورجی‌زاده خوشش می‌آمد که هر وقت دلش می‌گرفت و عرصه برایش تنگ می‌شد، از او می‌خواست برایش مداحی کند. خصوصاً به ذکر مصیبت خانم زهرا (س) علاقه زیادی داشت. حتی اگر تورجی‌زاده در خط مقدم بود، خرازی با بیسیم تماس می‌گرفت و از او می‌خواست مداحی کند. در خصوص تورجی‌زاده و روحیاتش به جرئت می‌توان گفت که از بسیاری جهات کامل بود. علاقه بسیاری به حضرت زهرا (س) داشت. هر وقت کار جنگ گره می‌خورد و با مشکلی اساسی مواجه می‌شد، عادت نداشت سریع با فرماندهی تماس بگیرد. همانجا به حضرت زهرا (س) متوسل می‌شد و خانم هم جوابش را می‌داد. مدت فرماندهی شهید تورجی‌زاده در گردان یا زهرا خیلی طولانی نبود، اما تأثیر زیادی روی نیرو‌ها داشت. بعد از ایشان شهید محمود اسدی‌پور فرمانده گردان شد. بنده هم جانشینش بودم. اسدی‌پور تا اواخر جنگ فرماندهی را برعهده داشت. ایشان در ماجرای سقوط فاو به شهادت رسید و پیکرش هم مفقود شد.

پس به عنوان جانشین شهید اسدی‌پور از نزدیک با ایشان ارتباط داشتید. کمی از اخلاق و منش این شهید بگویید.
می‌توانم بگویم شهید اسدی‌پور مظلوم‌ترین فرمانده شهید گردان یا زهرا (س) است. گمنام و بی‌ادعا کار خودش را می‌کرد. خیلی پیش می‌آمد وقتی می‌خواست کاری انجام بدهد یا خیری به کسی برساند، از من که جانشینش بودم می‌خواست آن کار را انجام بدهم و دوست نداشت اسمی از او برده شود، لذا الان نامش مهجور مانده است. نحوه شهادت حاج محمود دلیلی بر اخلاص و بزرگواری اوست. وقتی فاو در شرف سقوط بود، بار‌ها نیرو‌ها از ایشان می‌خواهند سوار قایق شود و از اروند عبور کند، اما شهید اسدی‌پور می‌گوید من در قبال بچه‌های گردان مسئولم و تا تکلیف آخرین نفرات مشخص نشود از اینجا نمی‌روم. ایشان بر سر عهدش آنقدر ماند تا اینکه به شهادت رسید. تا الان که ۳۰ سال از آن ماجرا می‌گذرد، پیکرش مفقود مانده است.

خود شما حدود ۲۶ سال در گردان یا زهرا (س) بودید، چه جاذبه‌ای در این گردان وجود داشت که آن را خاص می‌کرد؟
من در بسیاری از گردان‌های لشکر ۱۴ حضور داشتم. صمیمیت و دوستی در گردان‌های دیگر بود، اما در گردان یا زهرا بیشتر بود. این صمیمیت از فرماندهان گردان نشئت می‌گرفت. شهید خرازی سعی می‌کرد تا آنجا که می‌تواند فرمانده گردان از نیرو‌های همان گردان باشند. در گردان یا‌زهرا این موضوع عینیت یافته بود. فرمانده گردان یا‌زهرا معمولاً از خود بچه‌های این گردان انتخاب می‌شد. این‌ها فقط در جبهه فرمانده نبودند، پشت جبهه هم نسبت به نیروهایشان احساس مسئولیت می‌کردند و اگر رزمنده‌ای مجروح می‌شد، به او و خانواده‌اش سر می‌زدند. همین‌ها باعث دلگرمی و جذب نیرو‌ها می‌شد. نتیجه‌اش ایجاد یک صمیمیت خاص در گردان یا زهرا (س) بود که هرکس یک‌بار به آنجا می‌آمد، شیفته جو گردان می‌شد. اصلاً در خصوص حضور در گردان یا زهرا (س) دعوا می‌شد. زمان جنگ ما هر هفته اعزام داشتیم، از نیرو‌هایی که وارد لشکر می‌شدند تعداد زیادی تقاضا داشتند به گردان یا زهرا بیایند. همین الان هم جو گردان یا زهرا (س) خاص و دوست داشتنی است. به این دلیل که فرماندهان این گردان صفا و صمیمیت را از فرمانده قبلی به ارث برده‌اند و همین طور این جو و این خصوصیات به نسل بعدی منتقل می‌شود.

خودتان چه زمانی فرمانده گردان شدید و تا کی در گردان یا زهرا (س) بودید؟
من از سال ۷۴ تا سال ۹۰ فرمانده گردان یا زهرا (س) بودم. بعد از آن معاون هماهنگ‌کننده لشکر ۱۴ شدم و سپس جانشینی لشکر به بنده واگذار شد.

همسر شهید مسلم خیزاب نقل می‌کردند که به دلیل سابقه زیاد شما در گردان یا زهرا (س) شهید خیزاب شما را حاجی اسماعیل یا زهرا خطاب می‌کردند.
(می‌خندد) بله، شهید خیزاب علاقه زیادی به حضور در گردان یا زهرا داشت. وقتی آموزشی‌شان تمام شد، ایشان و سه نفر دیگر از همدوره‌ای‌هایشان به لشکر آمدند. از قضا آن سه نفر دیگر عضو گردان یا زهرا شدند ولی شهید خیزاب که علاقه زیادی به حضرت زهرا (س) و گردان یا زهرا داشت، به گردان دیگری منتقل شد. همان اوایل شهید خیزاب پیش من آمد و درخواست کرد به گردان یا زهرا (س) منتقلش کنیم. موضوع را با فرمانده لشکر در میان گذاشتم که گفت: کادر گردان‌های دیگر ضعیف است و نمی‌توانیم خیزاب را به گردان یا زهرا منتقل کنیم. بعد‌ها چند بار دیگر شهید خیزاب موضوع انتقالش به گردان یا زهرا را مطرح کرد که میسر نشد. این را هم بگویم که ایشان جزو گزینه‌های مطرح برای ما به جهت کادرسازی و برعهده گرفتن فرماندهی در سطح لشکر بود. هم در دانشگاه افسری جزو نفرات ممتاز بود و هم آدم جسور و پرتوانی بود. از طرفی بی‌گدار به آب نمی‌زد و با حساب و کتاب کار می‌کرد. به همین دلیل او را به دوره دافوس فرستادیم. یکی از مواردی که در دوره دافوس برای شهید خیزاب تعیین شد، این بود که فرماندهی یک گردان رزمی را تجربه کند. اول قرار شد فرماندهی گردان امام حسین (ع) در کاشان به ایشان واگذار شود که بعد گفتم چرا او را فرمانده گردان یا زهرا (س) نکنیم. شما تصور کنید شهید خیزاب مدت‌ها به دنبال عضویت در گردان یا زهرا (س) بود و حالا می‌خواستیم خبر فرماندهی این گردان را به او بدهیم. روزی که این خبر را به مسلم دادیم، شاید بهترین روز عمرش بود. به قدری خوشحال شد که تا حالا او را اینطور ندیده بودم.

چطور شد آخرین فرمانده شهید گردان یا زهرا (س) عازم دفاع از حرم شد؟
خود شهید خیزاب علاقه زیادی به حضور در سوریه داشت. پیگیر این موضوع هم شده بود، بنابراین وقتی از تهران نامه زدند که یک فرمانده گردان همراه چند نفر نیرو برای اعزام به سوریه معرفی کنیم، نام شهید خیزاب را دادیم. آنقدر مشتاق رفتن بود که وقتی یک عصر زنگ می‌زنند و می‌گویند صبح فردا خودت را به فرودگاه امام خمینی برسان، همان شب بدون رعایت سلسله مراتب و خداحافظی از فرماندهی لشکر عازم تهران شده بود. روز بعد از فرودگاه زنگ زد و از سردار عرب فرمانده لشکر و بنده که جانشین لشکر بودم، معذرت خواهی کرد و گفت: اگر رضایت ندارید برگردم. گفتیم اشکال ندارد، برو به سلامت. دو روز بعد باز از سوریه زنگ زد و گفت: احساس می‌کنم کارم درست نبوده و دوست دارم از ته دل رضایت داشته باشید. هرچه گفتیم از نظر ما اشکالی ندارد، روز‌های بعد باز تماس می‌گرفت. چند روز قبل از شهادت هم تماس گرفت و دوباره عذر تقصیر خواست. مسلم خیزاب نیروی نخبه‌ای بود که حیف شد زود به شهادت رسید. در سوریه هم، چون قابلیت‌هایش را دیده بودند به سرعت به او مسئولیت‌های بزرگی واگذار شده بود. آخرین فرمانده شهید گردان یا زهرا (س) یک ماه بعد از حضور در سوریه ۲۰ مهرماه ۱۳۹۴ به شهادت رسید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۵۱
اعظم جلیلی


حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (جمعه) در دیدار فرماندهان و جمعی از کارکنان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش، بیعت شگفتی‌ساز همافران با امام خمینی(ره) در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ را تجسم شجاعت، امید به پروردگار، نهراسیدن از دشمن و عمل به وظیفه برشمردند و تأکید کردند: ۲۲ بهمن امسال به یاری پروردگار و در پرتو همین عوامل تاریخ‌ساز به معنای واقعی کلمه دشمن‌شکن خواهد شد و با هوشیاری ملت و حضور همه سلایق و دیدگاهها، پرشکوه تر از سالهای قبل خواهد بود.
حضرت آیت الله خامنه ای، راهپیمایی ۲۲ بهمن را از مسائل شگفتی‌ساز خواندند و افزودند: جشن سالانه انقلاب در کشورهایی که انقلاب کرده اند به رژه نیروهای مسلح در مقابل چند نفر تبدیل شده است اما در ایران سرافراز، ۴۰ سال است مردم در سراسر کشور به خیابانها می آیند و بر ادامه راه انقلاب تأکید می کنند که این مسئله، از معجزات شگفتی‌ساز انقلاب است و باید با تمام قدرت ادامه یابد.
ایشان حضور انبوهِ بی‌شمار ملت در راهپیمایی ۲۲ بهمن را «دشمن‌شکن و مرعوب کننده آن»، «نشان‌دهنده حضور عمومی ملت در صحنه» و «تجلی عزم و وحدت ملی» برشمردند و خاطرنشان کردند: در جامعه اختلاف سلیقه وجود دارد اما وقتی پای انقلاب و نظام و ۲۲ بهمن به میان می آید، همه اختلاف ها رنگ می بازد و همه در کنار هم به میدان می آیند.

رهبر انقلاب اسلامی رژیم امریکا را تجسم «شرارت، خشونت، بحران سازی و جنگ آفرینی» خواندند و افزودند: مسئولان رژیم امریکا ضمن اهانت به ملت ایران می گویند چرا «مرگ بر امریکا» می گویید، برای روشن شدن ذهن مقامات امریکایی تأکید می کنیم که ما کاری به ملت آمریکا نداریم و مرگ بر امریکا یعنی مرگ بر حاکمان امریکا که در این دوره، «مرگ بر ترامپ و بولتون و پمپئو» می‌شود.
ایشان افزودند: تا وقتی رژیم امریکا بر مبنای شرارت، دخالت، خباثت و رذالت حرکت می کند، شعار مرگ بر امریکا از دهان ملت مقتدر ایران نخواهد افتاد.
حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنانشان درباره پیشنهادهای اروپایی ها افزودند: به مسئولان توصیه می کنم به اینها هم اعتماد نکنند البته نمی گوییم با آنها مراوده نداشته باشیم بلکه با چشم بدبینی به اروپایی ها نگاه کنید.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: درباره امریکا هم از چند سال قبل و در مذاکرات هسته ای، هم در جلسات خصوصی و هم در جلسات عمومی مکرر به مسئولان می گفتم به امریکایی ها اعتمادی ندارم و شما هم به قول و حرف و لبخند و امضای آنها اعتماد نکنید. اکنون نتیجه این شده است مسئولانی که آن روزها مذاکره می کردند، خودشان می گویند امریکا غیرقابل اعتماد است. باید از اول این را تشخیص می دادند و بر این مبنا حرکت می کردند.
ایشان افزودند: همین اروپایی ها که با وقاحت از ایران مطالبه حقوق بشری می کنند در پاریس نیروهای مسلح را به جان مردم می اندازند و مردمشان را کور می کنند اما در عین حال متکبرانه از ایران طلبکاری می کنند در حالی که باید به آنها گفت شما اصلاً حقوق بشر را می شناسید؟
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: در جایگاه یک کشور مقتدر و توانا با همه دنیا به جز چند استثنا ارتباط داریم و خواهیم داشت اما باید بدانیم با چه کسانی داریم حرف می زنیم و اقدامات فرانسوی ها، انگلیسی ها و دیگران را در مقاطع مختلف از یاد نبریم.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان همراه شدن ارتش با ملت در جریان انقلاب اسلامی را یک نعمت بزرگ و نقش نیروی هوایی را در این موضوع بسیار برجسته دانستند و گفتند: نیروی هوایی در پیروزی انقلاب اسلامی و مراحل مختلف بعد از آن، نقش آفرین بود که ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷ و بیعت جمعی از نیروی هوایی ارتش با امام راحل (ره)، اولین نقش آفرینی و همانند خودِ انقلاب، شگفتی ساز و «رزق لا یُحتَسب» بود.
ایشان افزودند: ۱۹ بهمن ۵۷، جلوه تسلط بر نفس، احساس وظیفه و احساس قدرت بود چرا که در آن رویداد جوانان از طاغوت نترسیدند و با غلبه بر ترس خود و امیدواری به خداوند، با شجاعت به دیدار امام آمدند که امروز هم به همین ویژگی‌ها نیاز داریم.
حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: نقش نیروی هوایی در قضایای شب ۲۱ بهمن سال ۱۳۵۷، افشای کودتا در پایگاه شهید نوژه همدان بوسیله یک افسر جوان نیروی هوایی، تشکیل جهاد خودکفایی بوسیله نیروی هوایی، اولین واکنش کوبنده در روزهای آغاز جنگ تحمیلی بوسیله جنگنده های نیروی هوایی و بمباران بسیاری از پایگاههای عراق و نقش آفرینی در طول دوران دفاع مقدس، آغاز ساخت هواپیمای جنگی و پشتیبانی از مدافعان حرم از جمله اقدامات برجسته نیروی هوایی و جزو تاریخ و هویت این نیرو است.
رهبر انقلاب اسلامی بر لزوم حفظ و تقویت این هویت و انسان‌سازی و تربیت جوانانی همچون شهیدان بابایی و ستاری و دیگر شهدا تأکید و خاطرنشان کردند: تنها نیرویی که توانست چنین شخصیت های برجسته ای را تربیت کند و استعداد درونی آنها را به فعلیت برساند، انقلاب اسلامی و حرکت عظیم ملت ایران است.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به پایبندی ملت به «استقلال، عزت و سرافرازی حاصل از انقلاب اسلامی» افزودند: بنده از گرفتاری ها، گرانی ها و دیگر مشکلات مطلع هستم اما به کشور نگاه خوشبینانه دارم چرا که مشاهده می کنم ملت همچون یک قهرمان و یک شخصیت قوی در مقابل جبهه دشمن ایستاده است و می‌داند چه مسیر و اهدافی را باید دنبال کند.
ایشان تأکید کردند: مردم گله مندی، ناراحتی و توقعاتی دارند اما هیچ مسئله ای هرگز موجب نشده و نمی شود که ملت از پشتیبانی همه جانبه از آرمانها و اهداف امام و انقلاب و نظام رویگردان شود.
رهبر انقلاب اسلامی ملت ایران را به کوهنوردی تشبیه کردند که در ۴۰ سال اخیر بخش مهمی از راه و گردنه های پرپیچ و خم و خطرناک را رد کرده اما برای دستیابی به اهداف و بی اثر کردن تهدیدها و توطئه ها، باید بقیه راه را نیز طی کند و به قله برسد.
رهبر انقلاب اسلامی همه مسئولان و آحاد مردم را به همت و کار و تلاش بی‌وقفه فراخواندند و افزودند: هرکس در هر جا که هست به وظایف خود عمل کند تا همه خانه های جدول عمومیِ وظایف ملت و مسئولان پر شود و شتاب حرکت ایران عزیز به سمت اهداف بیشتر شود.
ایشان دلهره افکندن و ناامید کردن را کار اصلی دشمن و عناصر نفوذی برشمردند و با استناد به آیات متعدد قرآنی و رویدادهای درس آموز صدر اسلام افزودند: منطق اسلام این است که از دشمن نهراسید بلکه از انحراف از صراط مستقیم بترسید و اگر درست عمل کنید به یاری پروردگار حتماً پیروز خواهید شد.
حضرت آیت الله خامنه ای، انحراف از راه خدا و تسلیم در مقابل دشمنان را موجب ذلت و بی‌پناهی ملت خواندند و خاطرنشان کردند: در آن صورت سرنوشت ایرانِ ما همچون دوران رژیم پهلوی یا کشورهایی همچون عربستان می شود که امریکا بر سرنوشت و منابع و منافعشان مسلط شده است.
ایشان همچنین در توصیه‌ای درباره راهپیمایی ۲۲ بهمن افزودند: ممکن است کسانی به هر دلیل و منطق و مبنایی، از فلان مسئول یا فلان آقا خوششان نیاید اما نباید با شعار دادن بر ضد او، راهپیمایی را به مظهر اختلاف و درگیری تبدیل کنند چرا که این حرکت پرشور ملی باید همچنان با عظمت و وحدت ادامه یابد.
رهبر انقلاب اسلامی، فردای کشور و جوانان و ملت را به مراتب بهتر از امروز خواندند و تأکید کردند: در سایه توکل، احساس مسئولیت و عمل مردم و مسئولان به وظایف خود، پروردگار با لطف و عنایت خویش، راه را برای ملت ایران باز خواهد کرد.
پیش از سخنان فرمانده کل قوا، امیر سرتیپ نصیرزاده فرمانده نیروی هوایی ارتش با بیان گزارشی از دستاوردها و توانمندی‌های این نیرو در حوزه‌های مختلف، گفت: کارکنان غیرتمند نیروهوایی و قرارگاه پدافند هوایی با تمسک به سیره شهیدان و مدافعان حرم برای دفاع از عزت و مرزهای ایران اسلامی آمادگی کامل دارند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۰۵
اعظم جلیلی


دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران در چهل سالگی

پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 مهمترین رویداد سیاسی قرن در منطقه و جهان بود. این رخداد عظیم حاوی دستاوردهای بزرگی برای ملت ایران است که این دستاوردها همچنان در حال رویش و ثمردهی است. این پژوهش درصدد است دستاوردهای انقلاب اسلامی را از منظر رهبر انقلاب اسلامی دسته بندی و ارائه کند. برای این منظور بیانات امام خامنه ای در خصوص دستاوردهای انقلاب از ابتدای سال 1368 تاکنون استخراج و در یک تقسیم بندی موضوعی، ارائه شده است.

دستاوردها در نگاهی کلی:
1- معرفت های سه گانه:
1-1- معرفت دینی
1-2- معرفت سیاسی 
1-3- معرفت اخلاقی

2- مسائل اصولی سه گانه نظام و انقلاب:
2-1- استقلال:
2-1-1- اقتصادی
2-1-2- فرهنگی
2-1-3- سیاسی
2-1-4-امنیّتی
2-2- پیشرفت:
2-2-1- علمی
2-2-2- فنّاوری
2-2-3- ‌اخلاقی
2-2-4- مادّی
2-2-5- معنوی
3-2- عدالت محوری:
3-2-1- تلاش برای برقراری عدالت اجتماعی 
3-2-2- ارزش مطلق بودن عدالت
3-2-3- مبارزه با فساد و ظلم
3-2-4- پیشرفت در زمینه عدالت با وجود فاصله داشتن با عدالت آرمانی
3-2-5- رسیدن ضریب جینی پیش از انقلاب از حدود 50 به 38، در سال ۹۴ 
3-2-6- رسیدن عددِ ۴۶ درصد قشر فقیر پیش از انقلاب به ۹/ ۵ درصد در سال ۹۳

3- مولفه های هفت گانه قدرت:
3-1- پیشرفت علمی 
3-2- پیشرفت در نظامیگری
3-3- پیشرفت در سازندگی
3-4- داشتن عزّت بین‌المللی و زیرسلطه نبودن
3-5- وجود استقلال و آزادی
3-6- اعتماد به ‌نفس ملّی با نیروی ایمان
3-7- سپاه و بسیج و جهاد و حرکت های عمومی

* دستاوردهای داخلی:
1- حاکمیت اسلام و ارزش های دینی و معنوی:
1-1- نظام دین مدار
1-2- نظام مبتنی بر تعالیم و هدایت اسلامی
1-3- توحید با معنای عمیق و دقیق و همه جانبه آن
1-4- توجه به کرامت انسان
1-5- اهتزاز پرچم اسلام در کشور
1-6- ایجاد جو قرآنی در کشور
1-7- زایل کردن افسانه جدایی دین از سیاست
1-8- تبدیل نماز جمعه به سنتی پایدار
1-9- رونق گرفتن رسوم و سنت های دینی 

2- مردم سالاری دینی (تبدیل نظام طاغوت‌سالار به نظام مردم‌سالار با الهام از اسلام):
2-1- مردم را در همه‌ امور زندگی، صاحب رأی و تصمیم قرار دادن
2-2- حکومت مردمی به جای حکومت فردی
2-3- تصمیم گیری مردم در مسائل کشور
2-4- نقش آفرینی مردم در مسائل منطقه
2-5- اعطای مردمسالاری حقیقی متکی به ایمان
2-6- دست به دست شدنِ قدرت اجرایی در بهترین شکل و با شیرین‌ترین وضع
2-7- احساس مسئولیت مردم و خروج از وضع بی توجهی به آینده
2-8- آشنا کردن ملت با حقوقشان
2-9- آوردن مردم پای صندوق های رای
2-10- برگزاری پیوسته و بموقع انتخابات 
2-11- حکومت انتخابی به جای موروثی
2-12- فضای انتقاد و تذکر و اصلاح به جای فضای امنیتی
2-13- آوردن هنر و معارف میان مردم

3- پیشرفت همه جانبه و ایجاد انقلاب علمی و رشد و توسعه علم و فناوری در کشور:
3-1- قطب پزشکی و درمان بودن ایران
3-2- رتبه‌ علمی بالا در دنیا:
3-2-1- سهم حدود 2 درصدی تولید علم ایران 
3-3- صاحب رأی در مسائل منطقه 
3-4- دانش بالا در زمینه‌ هسته‌ای 
3-5- دانش بالا در زمینه‌ نانو 
3-6- دانش بالا در زمینه‌ زیست‌فنّاوری 
3-7- دانش بالا در زمینه های مربوط به فضای مجازی 
3-8- پیشرفت در زمینه‌ امنیّت و دفاع
3-9- پیشرفت در زمینه‌ کشاورزی
3-10- پیشرفت در زمینه‌ سلامت 
3-11- پیشرفت در زمینه‌ راه‌های مواصلاتی
3-12- پیشرفت در فنّاوری رادار و صنایع هوافضا
3-13- پیشرفت در علوم زیستی
3-14- ساخت داروهای نوترکیب و رادیوداروهای مهم
3-15- صنعت بسیار مهمّ سلّول های بنیادی
3-16- شبیه‌سازی
3-17- ساخت ابررایانه‌ها
3-18- ایجاد زیرساخت های فنی و مهندسی و صنعتی
3-19- شتاب جمهوری اسلامی در پیشرفت، سیزده برابرِ متوسّطِ جهانی
3-20- پیشرفت در خودباوری و خودکفائی 
3-21- گسترش روحیه تحقیق و شکوفایی استعدادهای انسانی
3-22- گسترش امید و نشاط

4- نهادینه سازی آزادی اسلامی در کشور:
4-1- وجودداشتن آزادی فکر
4-2- وجودداشتن آزادی بیان 
4-3- وجودداشتن آزادی انتخاب 

5- اقتدار، امنیت، عزت ملی و هویت بخشی:
5-1- نجات کشور از شر حکومت استبدادی و سلطنتی موروثی
5-2- ایستادگی در مقابل همه توطئه های ۴۰ سال اخیر 
5-3- افزایش اعتبار و احترام ایران در منطقه و جهان 
5-4- پیروزی در ۸ سال جنگ تحمیلی در مقابل جبهه وسیع دشمنان 
5-5- حفظ تمامیت ارضی کشور
5-6- رفع تحقیرشدگی تاریخی
5-7- اعتماد به نفس ملی و از بین رفتن خودکم بینی
5-8- حفظ عزّت ملی در برابر سیاست توسعه‌طلبی و انحصارطلبی‌ آمریکا
5-9- حفظ هویت ملی
5-10- پایان دادن به دوران ذلت دویست ساله منتهی به انقلاب
5-11- غلبه‌ بر همه‌ چالش های امنیتی
5-12- بی نظیر بودن امنیت ایران در منطقه‌ غرب آسیا
5-13- تبدیل ایران به قدرت موشکی اوّل منطقه
5-14- نجات کامل ایران از منجلاب سلطه:
5-14-1- رهایی رسمی انقلاب ایران از یوغ سلطه به لحاظ جهان‌بینی، فکر، فرهنگ، اقتصاد، سیاست، و همه‌ شئون مدیریّت کشور
5-14-2- مقاومت انقلاب در برابر نظام سلطه با وجود ترور، جنگ، کودتا، تبلیغات، تحریم و ...
5-14-3- هویت بخشی و آرمان بخشی انقلاب و جلوگیری از هضم‌شدن در هاضمه‌ سیاست جهانی و نظام سلطه 
5-15- شکل گیری هویت ایرانی - اسلامی

6- افزایش آگاهی سیاسی مردم و توجه به حقوق زنان: 
6-1- اعطای نگرش عمیق به ملت و باز شدن راه اندیشه
6-2- رشد سیاسی زنان 
6-3- مقابله با تضییع حقوق زن (سوغات غرب برای ایران زمان رضاخان)
6-4- دفاع از حقوق زن ایرانی
6-5- نشان دادن عظمت زن مسلمان در میدان های سیاسی و فرهنگی 
6-6- احیای کرامت زن (از مصادیق استقرار عدالت در نظام اجتماعی ایران)
6-7- تقویت جایگاه زن و استیفای حقوق شرعی و قانونی بانوان در سیاست‌های کلی برنامه پنجم توسعه
6-8- اعتلای منزلت و جایگاه اجتماعی زنان و فرصت‌های عادلانۀ آنان و تأکید بر نقش مقدس مادری

7- دستاوردهای اقتصادی:
7-1- تقویت زیرساخت‌های کشور (راه‌های ارتباطی، سدها، نیروگاه‌ها، بنادر و ... ) 
7-2- افزایش صادرات غیرنفتی
7-3- - دو برابر شدن سرانه‌ ناخالص ملّی نسبت به دوران پیش از انقلاب
7-4- رشد اقتصادی
7-5- رشد انرژی
7-6- کاهش واردات 
7-7- در رده هجدهم بودن شاخص تولید ناخالص داخلی ایران در میان دویست و چند کشور

8- افزایش ظرفیّت جوانان و دانشجویان: 
8-1- وجود ده میلیون جوان فارغ‌التّحصیل دانشگاهی
8-2- وجود بیش از چهار میلیون دانشجوی مشغول به تحصیل (۲۳ برابر اوّل انقلاب)
8-3- بانشاط و زنده بودن محیط دانشجویی:
8-3-1- داشتن نگاه ها و گرایش های مختلف
8-3-2- انگیزه قوی
8-3-3- داشتن احساس هویت اثرگذار

9- ظهور سرداران بزرگ و رشید دفاع مقدس 

10- زنده کردن روحیّه‌ کارهای بزرگ:
10-1- تشکیل جهاد سازندگی
10-2- تشکیل سپاه و بسیج 

* دستاوردهای خارجی:
1- توسعه‌ نفوذ کشور در منطقه وسیع غرب آسیا و شمال آفریقا
2- اثرگذاری در مسائل عمده منطقه 
3- اهتزاز پرچم عزّت و اقتدار ملّت ایران در منطقه

4- تاثیرگذاری بر دیگر ملت ها و انقلاب ها:
4-1- بلندکردن پرچم اسلام و اعتلای جهاد و شهادت
4-2- محدود نشدن به تشکیل نظام جمهوری اسلامی:
4-2-1- عوض کردن تاریخ و گشودن راهی جدید در مقابل بشر
4-3- حرکت اسلامی و آزادیخواهانه مردم مصر 
4-4- قیام مردم تونس
4-5- قیام مردم لیبی
4-6- درس گرفتن فلسطینیان از انقلاب کبیر اسلامی

5- شکستن هیبت استکبار

6- ایجاد سه موج اسلام‌خواهی در دنیا :
6-1- گرایش به اسلام 
6-2- شکست نظام مارکسیستی
6-3- مأیوس شدن از لیبرالیزم غربی، لیبرال دموکراسی غرب و اقتصاد کاپیتالیستی

7- استقلال سیاسی
8- ترویج جرئت مقابله با قدرت های دنیا
9- در هم شکستن خط کشی سلطه گر و سلطه پذیر
10- بیداری دنیای اسلام
11- معرفی ارزش های اسلامی و احکام الهی به دنیا
12- رونق دین و دینداری در دنیا
13- شکل گیری هویت اسلامی برای ملت های مسلمان
14- برافراشتن پرچم اخلاق و معنویت در دنیا
15- سخن گفتن از عدالت و مظلومیت در منبرهای عظیم جهانی
16- زنده شدن امیدها در دل جوامع
17- شکستن کمر تکفیری‌ها در منطقه
18- خنثی کردن نقشه‌های آمریکا در منطقه 
19- کمک عقلانی و منطقی به کشورهای منطقه

20- آشکار کردن ظلم استکبار:
20-1- ظلم استکبار در ایجاد داعش و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی کردن از آن
20-2- رسوا کردن ادعاهای آنها درباره حقوق بشر
20-3- رسوا کردن ظلم آنها به فلسطینیان
20-4- رسوا کردن ظلم آنها به مردم یمن
20-5- رسوا کردن تصمیم آمریکایی ها به خشکاندن ریشه مقاومت در غرب آسیا
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۰۳
اعظم جلیلی
,۱۳۹۷ | ساعت : ۱۰:۵۳ | کد خبر : 577976 | پرینت

«نیازما به قرآن » آیات امیدوار کننده قرآن مورد توجه بیشتری قرار گیرد/ روی مَثَل های قرآن تأمل و تدبر کنیم/ اینکه همواره بگوییم قرآن مهجور شده است راه به جایی نمی‌برد؛ احمد غلامعلی در گفت و گو با شفقنا

شفقنا- بدون شک همه ما بارها این جمله را خوانده‌ و یا از سوی اقشار مختلف شنیده‌ایم که «قرآن بهترین کتاب راهنمای بشر است» پس این توقع وجود دارد که جامعه‌‌ی اسلامی بیش از دیگر جوامع قرآنی باشد، اما بنا بر بیان بزرگان دین و بسیاری از کارشناسان، قرآن در میان مسلمانان مهجور است؛ بنابراین این سوال مطرح است که چرا در یک جامعه اسلامی و با وجود متولیان فراوانی که برای این امر وجود دارد، قرآن همچنان مهجور است؟ شفقنا دلایل مهجوریت قرآن در جامعه اسلامی ایران و نقش متولیان دین در بازگشت جامعه به سمت قرآن را با حجت الاسلام والمسلمین احمد غلامعلی عضو هیأت علمی دانشگاه قران و حدیث مورد بررسی قرار داده که در پی می آید:

 * اخیرا انتقادات زیادی مطرح می‌شود مبنی بر اینکه با وجود تمام تلاش‌هایی که در حوزه آموزش قرآن صورت می‌گیرد همچنان قرآن در جامعه مهجور مانده است و در بسیاری از حوزه‌ها توجهی به آموزه‌های این کتاب الهی نمی‌شود. از نگاه قرآن و روایات مهجوریت قرآن به چه معناست و چه عواملی باعث این مهجوریت می‌شود؟

غلامعلی: این مساله که عنوان کردید آیه قرآن است که می‌فرماید: «قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُور؛ پروردگارا قوم من قرآن را رها کردند» بنابراین وقتی پیامبر(ص) این نکته را می‌فرماید یعنی این اتفاق هم در زمان صدر اسلام، هم اکنون و هم در آینده رخ می‌دهد، اما کم و زیاد است. وقتی می‌گوییم چیزی رها شده است یعنی آن را کنارش گذاشته‌اند و توجهی به آن نمی‌شود. گاهی اوقات چیزی کهنه می‌شود، آن را نمی‌پسندیم و کنارش می گذاریم مثل لباس، روسری و خودکار. گاهی اوقات آن را لازم نداریم؛ مثلا کتابی را در دوران دانشجویی لازم داشتیم، اما امروز نیازی به آن نداریم. یا گاهی اوقات چیزی را لازم هم داریم، اما چون زیبا نیست آن را کنار می‌گذاریم مثل ورزش که لازم است، اما چون برای برخی زیبا نیست آن را انجام نمی‌دهند. گاهی هم چیزی در زمان خودش زیبا و لازم بوده، اما اکنون چون جدیدتر از آن آمده پس خود به خود کنار می‌رود. گاهی اوقات هم اگر چیزی مهجور می‌شود به خاطر این است که ما از آن سر در نمی‌آوریم مثلاً کسی یک کتاب پزشکی را به شما هدیه می‌کند که ارزشمند هم است، اما ما چون از آن سر در نمی‌آوریم آن را کنار می‌گذاریم. پس باید ببینیم اینکه پیامبر فرمود: «قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُور» به چه دلیل است.

یکی از دلایل مهجوریت قرآن این است که از زبان آن سردرنمی‌آوریم

گاهی اوقات ما از قرآن سر در نمی‌آوریم زیرا زبانمان فارسی است درحالی که قرآن به زبان عربی است پس نمی‌توانیم با آن ارتباط برقرار کنیم؛ زیبایی‌های آن را متوجه نمی‌شویم در نتیجه قرآن نزد گروهی از ما مهجور می‌شود. گاهی هم می‌گوییم آنقدر متون دیگر وجود دارد که نیازی به قرآن نداریم پس چرا سراغ آن برویم. گاهی هم این حس وجود دارد که جدیدتر از قرآن برای ما آمده است مثلاً شعرها و گفتار حکیمان هست و این قرآن برای گذشته است بنابراین با این فکر، قرآن مهجور می‌شود. ما باید ریشه یابی کنیم که چرا اینگونه شده است زیرا چه بخواهیم و چه نخواهیم قرآن نزد برخی از ما مهجور شده است.

* آیا می‌توان یکی از دلایل مهجوریت قرآن را تلنگرهای عدالت محور یا اخلاق محور قرآن دانست که عده ای از آن فرار می کنند؟

غلامعلی: این هم می‌تواند یک دلیل باشد، اما من فکر می‌کنم باید به این سمت برویم که چه کنیم قرآن را از این مهجوریت خارج کنیم زیرا این مسأله برای امروز ما مهمتر است. اینکه همواره بگوییم قرآن مهجور شده است راه به جایی نمی‌بریم چون این درد را همه می‌شناسند. مثل اینکه بگوییم این جنس، گران است در حالی که مردم گرانی را با گوشت و پوست خود لمس می‌کنند؛ یا مساله ازدواج سخت شده است، اما این را همه می‌دانند، یا بگوییم ارزش های دینی کمرنگ شده است هر چند من آن را قبول ندارم، اما آن را هم همه می‌دانند. مساله مهم این است که چه کنیم قرآن از مهجوریت درآید و در رأس جامعه قرار گیرد.

اینکه همواره بگوییم قرآن مهجور شده است راه به جایی نمی‌برد 

* متولیان این امر چه کسانی هستند چرا که بر اساس گفته برخی از علما قرآن حتی در حوزه‌های علمیه هم مهجور است. پس چگونه می‌توان قرآن را از مهجوریت درآورد؟

غلامعلی: چرا در حوزه علمیه قرآن مهجور است؟ چون خدایی نکرده یک فقیه یا بزرگ ما می‌گوید من بر اساس این احادیث می‌توانم حکم مردم را بدست بیاورم به طوری که انگار قرآن لازم نیست. یک جمله‌ای را آیت الله بهجت به نقل از امام خمینی(ره) مطرح کردند که مرحوم شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه قم آن را گفتند که کوتاه و پرمعنا و نهیب درستی است که عامه یعنی اهل سنت عترت را کنار گذاشتند و خاصه یعنی شیعیان قرآن را. اما در حقیقت مسلمانان هر دو را کنار گذاشتند چون قرآن و عترت لازمه یکدیگر هستند.

مسلمانان هم قرآن و هم عترت را کنار گذاشتند

آدمی که قرآنی باشد نمی‌تواند از عترت دست بکشد و آدمی که با عترت است نمی‌تواند از قرآن دست بکشد. پس معلوم است که ما اشتباه فهمیدیم. بنابراین گاهی منشاء اینکه بعضی از حوزویان و بزرگان ما از قرآن فاصله گرفتند نه به خاطر اینکه قرآن زیبا نبوده بلکه فکر می‌کردند که آن را لازم ندارند و این بسیار بد است. ما باید کاری کنیم که همه اقشار به قرآن احساس نیاز کنند.

احساس عدم نیاز منشاء فاصله گرفتن برخی از حوزویان و بزرگان از قرآن است

 

 باید کاری کنیم که همه اقشار به قرآن احساس نیاز کنند

شما اگر به آب احساس نیاز کنید هر طوری شده به آب دسترسی پیدا می‌کنید. پس مردم ما بفهمند و بدانیم که به قرآن نیاز داریم. دوم اینکه زیبایی‌های قرآن را در جامعه منتشر کنیم. سومین کار این است که همگان از قرآن سر در بیاورند یعنی اگر ما این کار را انجام دهیم قدم هایی را برای اینکه با قرآن بیشتر آشنا شویم برداشته‌ایم. پس اولین مرحله برای اینکه قرآن از مهجوریت خارج شود این است که بلد باشیم قرآن را درست بشناسانیم. یک وقت است می‌گویم قرآن بخوان، اما یک وقت می گویم علی (ع) در اولین جمعه ماه مبارک رمضان به مردم گفت «مردم در این ماه قرآن بخوانید که شفاعت کننده‌ای است که شفاعتش پذیرفته می‌شود» این جمله امام علی(ع) معرفی زیبای قرآن است. شفاعت یعنی اینکه من می‌خواهم از بانک وام بگیرم از من ضامن می‌خواهند ضامن پول نمی‌خواهد، اما بانک ضامن را می‌شناسد و به واسطه اعتبار او به من وام می دهد. امام علی(ع) هم می‌فرماید قرآن شفاعت کننده‌ای است که شفاعتش پذیرفته می‌شود. اگر بخواهیم به عزت واقعی برسیم باید با قرآن آشنا شویم و این قرآن شفاعت می‌کند و خدا هم حرف ما را می‌پذیرد.

اگر بخواهیم به عزت واقعی برسیم باید با قرآن آشنا شویم

ما اگر بخواهیم قرآن مهجور نشود باید به قرآن احترام بگذاریم. مثلا در خرید و فروش نگویید کتاب الله یا قرآن را خریدم یا قیمت این قرآن چند است. باید گفت این جلد قیمتش چند است چراکه ارزش خود قرآن خیلی بیشتر از این است. پس برای خارج کردن قرآن از مهجوریت اولاً باید در عرصه شناخت قرآن کوشا باشیم ثانیاً در مرحله نگهداری قرآن دقت داشته باشیم که آن را زیر دست و پا نیندازیم. همچنین در عرصه آموزش قرآن اینکه قرآن را چگونه آموزش دهیم مهم است. “إنّ هذا القرآن مأدبه الله فتعلّموا مأدبته ما استطعتم” این قرآن غذای آماده الهی است پس تا می‌توانید از آن بهره بگیرید. وقتی جایی مهمان هستی خودت غذا را سر سفره نمی‌بری. سفره را برای شما چیدن رنگارنگ است و از هرکدامش می‌خواهی بهره بگیری و می خواهی کاری کنی که به شما خوش بگذرد. پس وقتی هم که برای آموزش قرآن آماده می‌شوید فقط آیات عذاب را نگویید.

زمان آموزش قرآن تنها به بیان آیات عذاب اکتفا نکنید

نباید فقط آیاتی را آموزش داد که تلنگر است بلکه آیات امید هم باید گفته شود. «إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِکمْ؛ اگر خوبی می‌کنید برای خودتان خوبی می‌کنید» یعنی این را هم آموزش دهید که «انَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً؛ خداوند عفو کننده و مهربان است» هم از عفو بگوییم و هم از صریح الحسابش بگوییم تا همه متوجه شوند که قرآن شیرینی‌ها و ترشی‌ها را با هم دارد و اگر می‌خواهید برایتان بسازد باید این دو را با هم مخلوط کنید تا دلنواز شود. آموزش قرآن فراگیر است و ما در روایت داریم که هیچ مومنی مرد یا زن آزاد یا برده نیست مگر اینکه خداوند این حق را بر گردن او دارد تا قرآن را یاد بگیرد و دین او را بشناسد. خداوند بر گردن کوچک و بزرگ، زن و مرد، بی سواد و باسواد حق دارد پس فراگیری قرآن باید عمومی شود و برای اینکه عمومی شود راه‌های زیادی اعم از شبکه‌های اجتماعی، تابلوهای خیابان، کلاس‌های درس وجود دارد تا جامعه ما در این ماه رمضان قرانی شود. شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ القرآن.

فراگیری قرآن باید عمومی شود

 

شبکه‌های اجتماعی یکی از راه‌های آموزش قرآن است

* گاهی مردم رفتارهایی از اقشار مختلف جامعه می‌بینند که باعث می‌شود قرآن را با وجود تاثیراتی که دارد فراموش کنند. ارزیابی شما از این مساله چیست؟

غلامعلی: این شاید مشکل فرهنگی ملت ما یا هر ملت دیگری باشد. شما وقتی با عجله راه می‌روید آستین دستتان به دستگیره دَر گیر می‌کند اگر آدم با شعوری باشید خیلی عادی بر می‌گردید آستین خود را آزاد می‌کنید و دستگیره را مقصر نمی‌دانید، اما اگر شعور کسی کم باشد لگدی هم به در می زنید. برخی از افراد در لباسی هستند و احترام قرآن را نگه نمی‌دارند و بسیاری دیگر هم در همین لباس هستند و احترام قرآن را نگه می‌دارند. چرا به آن دسته اول نگاه می‌کنید؟ به دسته دوم نگاه کنید. مثلا من از این قاری قرآن به دلیل کاری کرده و با او برخورد نکردند ناراحت هستم اما نمی‌توانم از کل صنف قاریان قرآن ناراحت باشم. از این روحانی بدون عمل ناراضی هستم، اما چه بسیار روحانیونی هستند که به حرفی که می‌زنند عمل می‌کنند و چه بسا مردم هم آنها را می‌بینند. تعدادی روحانی را می‌بینیم که ماشین‌های گرانقیمت سوار می‌شوند اما چند برابر آنها هم هستند که با مترو و اتوبوس رفت و آمد می‌کنند. شاید در میان خبرنگارها هم باشند معدود افرادی که کارهای ناشایستی انجام دهند اما آیا باید کل صنف خبرنگاران بدنام شوند؟! ما باید بگوییم اگر من از این فرد خوشم نمی‌آید چه ربطی به کتاب خدا دارد. پس باید نظارت ما بیشتر باشد. البته مردم خودشان روحانیونی را می‌شناسند و می‌بینند که زندگی ساده‌ای دارند و بعد از فوت هم از او تجلیل می‌کنند.

اشتباه یک نفر را در هر لباسی نباید به کل آن صنف نسبت داد

* نشانه ها و آثار مهجوریت قرآن در سطوح مختلف جامعه چیست؟

غلامعلی: قرآن همان اندازه که به توحید توجه دارد همان اندازه هم به اخلاق و معاد توجه دارد. یعنی آیات معاد در قرآن بسیار زیاد است. ریشه تمام گرفتاری‌ها، بی عدالتی‌ها، بی مسوولیتی‌ها، قدرت طلبی و بی وجدانی‌های ما عدم اعتقاد به آخرت است.

ریشه تمام بی عدالتی‌ها، بی مسوولیتی‌ها و قدرت طلبی ها عدم اعتقاد به آخرت است

قرآن بسیار زیبا فرموده ” لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ مَثَلُ السَّوْءِ ” یعنی صفت بد از آن کسانی است که به آخرت اعتقاد ندارد. اگر انسان واقعا به قرآن اعتقاد داشته باشد به آخرت اعتقاد پیدا می کند و نمی‌تواند بی انصافی کند. من اگر به آخرت اعتقاد داشته باشم و بدانم که به دلیل این توهینی که به دیگری می‌کنم در آخرت من را بازخواست می‌کنند این توهین را انجام نمی‌دهم اگر به آخرت اعتقاد داشه باشم اگر کسی به من بی ادبی کند تحمل می‌کنم زیرا «نومید نیستم ز ترازوی عدل حق زان سر دهند هر چه ازین سر نداده اند» من اگر به آخرت اعتقاد داشته باشم با همسر و خانواده همسرم آنچنان نیکو رفتار می کنم که اگر همه اینها با من بد رفتار کنند می دانم که خدا می بیند و آخرتی هم هست و رفتار نیک من آن طرف پاسخ شایسته‌ای به من خواهد داد. اگر از مباحث قرآن همین توجه به آخرت را داشته باشیم بسیاری از کارهای ما حل خواهد شد.

اگر از مباحث قرآن همین توجه به آخرت را داشته باشیم بسیاری از کارهای ما حل خواهد شد

مثلاً اگر مسوولیت امام جمعه‌ای یا ریاست را به کسی دادند و اگر به آخرت اعتقاد داشت و می‌دانست که از عهده آن بر نمی آید پس باید کنار برود. اکنون مردم در فشار هستند و او حق ندارد حقوق کلان بگیرد و اختلاس کند. کسی که اختلاس می‌کند واقعا به آخرت اعتقاد ندارد. اگر یک لحظه بدانم چه بلایی قرار است در آخرت سر بیاید از کاری که می‌کنم تمام بدنم می لرزد. کسی که به آخرت اعتقاد دارد هیچ وقت حقوق نجومی نمی گیرد. چون آیه قرآن می فرماید «وَفی أَموالِهِم حَقٌّ لِلسّائِلِ وَالمَحرومِ» و در آیه دیگر «و فی أموالهم حق معلوم للسائل والمحروم» یعنی من هر چه آدم مستضعفی که در کشور می‌بینیم در اموال من حق دارند پس نمی‌توانم زیاده روی کنم. اگر به آخرت اعتقاد داشته باشیم همه این مسایل درست می شود و اگر نداشته باشیم همه آنها خراب می شود.

 * برای بازگشت عموم مردم جامعه به خصوص نسل جوان به سمت قرآن چه توصیه‌ای به متولیان این امر دارید؟

غلامعلی: هر کدام ما هر قدمی که برداشتیم آن را کم ندانیم. این قرآن را امروز از زمین برداشتم این هم یک قدم است اما نباید به این کار راضی شوم. بالاخره همه باید از یک نقطه‌ای شروع کنیم. پس اولین راه این است که همین لحظه یک قدم برای آشنایی بیشتر با قرآن برداریم. مرحله دوم این است که یاد بگیریم چگونه در قرآن تدبر کنیم. مرحله سوم اینکه یاد بگیریم چگونه قرآن را تبلیغ کنیم.

آشنایی، تدبر و تبلیغ قرآن لازمه بازگشت جامعه به قرآن است

یعنی مثل‌های قرآن را در بیاوریم و روی آن تامل کنیم. مثلا خدا مثل حق و باطل را بسیار زیبا در آیه ۱۷سوره رعد آورده است که باطل مانند کفی است که روی گدازه ها می‌آید. یعنی هیچ اثری ندارد اگر ما حق هستیم و طرف مقابل باطل است بگذارید کف باشد. یا مثل یاران پیامبر(ص) را در سوره فتح آیه ۲۹ تأمل کنیم «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» «تَراهُم رُکَّعًا سُجَّدًا یَبتَغونَ فَضلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضوانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ» مَثل این مومنان در انجیل مانند کِشته‌ای است( چیزی که کاشته اند) که جوانه خودش را برآورده است او را کم کم آب می‌دهند تا ستبر شود و بر ساقه‌های خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد تا از انبوه آنها خدا کافران را به خشم دراندازد. یعنی همین معنویاتی که در ماه مبارک رمضان داریم و ارزش‌های اسلامی اگر در معرض نور قرار بگیرد و آب و هوایش خوب باشد رشد پیدا می‌کند، ساقه‌هایش غلیظ تر می‌شود و ما به عنوان اصحاب پیامبر آنچنان می توانیم درکنار هم استوار بمانیم که بقیه از این استواری ما به تعجب درآیند. جوان ما اگر قرآنی است سراغ علم برود و طوری شود که گویا در این علم جوانه زده است و بعد محکم و سرآمد شود و ایرانی را ببینیم که در کشاورزی، پزشکی و صنعت سرآمد باشد. این مجموعه یعنی اینکه قرآن از مهجوریت درآمده است.

انتهای پیام


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۷ ، ۱۷:۲۹
اعظم جلیلی


سومین جشنواره محصولات قرآنی کشور فراخوان داد

فراخوان دستاوردهای قرآنی سراسر کشور از سوی سازمان دارالقرآن الکریم منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، سومین جشنواره محصولات قرآنی کشور به همت سازمان دارالقرآن الکریم و اداره کل تبلیغات اسلامی استان مازندران به مناسبت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی برگزار می شود.

این جشنواره در رشته های مصحف شریف، کتب قرآنی، نشریات قرآنی، وب سایت، اپلیکیشن و شبکه های اجتماعی، نرم افزار های چند رسانه ای، ایده و طرح های قرآنی، فیلمنامه های قرآنی، داستان های قرآنی وطراحی و تصویرگری برگزار می گردد که به برگزیدگان جشنواره، جوایز ارزشمندی اهداء خواهد شد.

آخرین مهلت ارسال آثار پانزدهم دی ماه  ۱۳۹۷ می باشد و علاقه مندان به شرکت در این جشنواره می توانند آثار خود را به دبیرخانه جشنواره به آدرس صندوق پستی ۴۷۴-۴۷۱۳۵   اداره کل تبلیغات اسلامی استان مازندران ارسال نمایند.

علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر  و آیین نامه جشنواره میتوانند به پایگاه اطلاع رسانی سازمان دارالقرآن الکریم به آدرس www.telavat.ir مراجعه نمایند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۷ ، ۲۰:۱۳
اعظم جلیلی


باور مهدوی و مهدویت و امام زمان در کلام امام رضا علیه السلام

امام هشتم با تدبیرى الهى بر مامون‏ فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسى که خود به وجود آورده بود به ‏طور کامل شکست داد و نه فقط تشیع، ضعیف یا ریشه ‏کن نشد بلکه حتى‏ سال‏ دویست و یک هجرى، یعنى سال ولایتعهدى آن حضرت، یکى از پربرکت‏ ترین ‏سالهاى ‏تاریخ‏ تشیع شد و نفس تازه‏ اى در مبارزات علویان دمیده شد؛ و این همه به برکت تدبیر الهى امام هشتم و شیوه حکیمانه ‏اى بود که ‏آن ‏امام‏ معصوم ‏دراین آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد.

 

اشاره:


در هنگام برگزاری نخستین کنگره جهانی امام رضا علیه ‏السلام در مشهد مقدس توسط دانشگاه اسلامی رضوی ،مقام معظم رهبری در پیامی جامع یکی از فصلهای عمده زندگینامه سیاسی امام رضا علیه‏ السلام را مورد بررسی قرار دادند.



بسم الله الرحمن الرحیم

تشکیل کنگره علمی زندگی امام هشتم(ع) در جوار تربت پاک آن بزرگوار و همزمان با سالروز ولادت آن حضرت، گام تازه‏ای در جهت روشنگری چهره تابناک ائمه معصومین علیهم ‏السلام و آشنایی با زندگینامه پرحماسه و پر رنج آن پیشوایان عظیم ‏الشان است‏. باید اعتراف‏ کنیم که زندگی ائمه علیهم‏ السلام بدرستی شناخته ‏نشده و ارج و منزلت جهاد مرارت ‏بار آنان حتی بر شیعیانشان نیز پوشیده مانده ‏است.

علیرغم هزاران کتاب کوچک و بزرگ و قدیم و جدید درباره زندگی ائمه(ع) امروز همچنان غباری از ابهام و اجمال بخش عظیمی از زندگی این بزرگواران را فراگرفته و حیات سیاسی برجسته‏ ترین چهره ‏های خاندان نبوت که دو قرن‏ و نیم از حساسترین دوران های تاریخ اسلام را در بر می‏گیرد با غرض ‏ورزی یا بی ‏اعتنایی و یا کج ‏فهمی بسیاری از پژوهندگان و نویسندگان روبرو شده‏است، این است که ما از یک تاریخچه مدون و مضبوط درباره زندگی پرحادثه و پر ماجرای آن پیشوایان تهیدستیم.

زندگی امام هشتم(ع) که قریب بیست‏ سال از این دوره تعیین‏ کننده و مهم را فرا گرفته از جمله برجسته‏ ترین بخش های آن است که بجاست درباره آن تامل و تحقیق لازم بکار رود.

مهمترین چیزی که در زندگی ائمه(ع) بطور شایسته مورد توجه قرار نگرفته عنصر «مبارزه حاد سیاسی‏» است. از آغاز نیمه دوم قرن اول هجری که خلافت اسلامی به ‏طور آشکار با پیرایه های سلطنت آمیخته شد و امامت اسلامی به حکومت جابرانه پادشاهی بدل گشت، ائمه اهل بیت علیهم‏ السلام، مبارزه سیاسی خود را به ‏شیوه‏ ای متناسب با اوضاع و شرایط، شدت بخشیدند.

این‏ مبارزه ‏بزرگترین هدفش تشکیل نظام اسلامی و تاسیس حکومتی بر پایه امامت ‏بود. بی‏ شک تبیین و تفسیر دین با دیدگاه مخصوص اهل بیت وحی، و رفع تحریف ها و کج‏ فهمی ها از معارف اسلامی ‏و احکام‏ دینی نیز هدف مهمی برای جهاد اهل بیت‏ به حساب می‏ آمد. اما طبق قرائن حتمی، جهاد اهل بیت‏ به این هدفها محدود نمی‏ شد و بزرگترین هدف آن، چیزی جز تشکیل حکومت علوی و تاسیس نظام عادلانه اسلامی نبود. بیشترین‏ دشواریهای‏ زندگی‏ مرارت‏ بار و پر از ایثار ائمه و یاران آنان به خاطر داشتن این هدف بود و ائمه علیهم‏ السلام، از دوران امام سجاد علیه‏ السلام، و بعد ازحادثه عاشورا به زمینه‏ سازی دراز مدت برای این مقصود پرداختند.

در تمام دوران صدو چهل ساله میان حادثه عاشورا و ولایتعهدی‏ امام هشتم علیه‏ السلام، جریان وابسته به امامان اهل بیت‏ یعنی شیعیان همیشه بزرگترین و خطرناکترین دشمن دستگاههای خلافت‏ به حساب می‏ آمد. در این مدت بارها زمینه های آماده‏ ای پیش آمد و مبارزات تشیع که باید آن را نهضت علوی نام داد به پیروزیهای بزرگی نزدیک گردید.

اما، در هر بار موانعی برسر راه پیروزی نهایی پدید می‏ آمد و غالبا بزرگترین ضربه از ناحیه تهاجم بر محور و مرکز اصلی این نهضت، یعنی‏ شخص ‏امام ‏در هر زمان و به زندان افکندن یا به شهادت رساندن آن حضرت وارد می‏ گشت و هنگامی‏ که‏ نوبت‏ به امام بعد می‏ رسید اختناق و فشار و سختگیری به حدی بود که برای آماده کردن زمینه به زمان طولانی دیگری نیاز بود.

ائمه علیهم‏ السلام، در میان طوفان سخت این حوادث هوشمندانه و شجاعانه تشیع را همچون جریانی کوچک اما عمیق و تند و پایدار از لابه‏ لای گذرگاههای دشوار و خطرناک گذراندند. و خلفای اموی و عباسی در هیچ زمان نتوانستند با نابود کردن امام، جریان امامت را نابود کنند و این خنجر برنده همواره در پهلوی دستگاه خلافت، فرو رفته ماند و به صورت تهدیدی همیشگی آسایش ‏را از آنان ‏سلب ‏کرد. هنگامی‏ که حضرت‏ موسی ‏بن ‏جعفر علیه‏ السلام، پس از سالها حبس در زندان هارونی مسموم و شهید شد در قلمرو وسیع سلطنت عباسی اختناقی کامل حکمفرمابود. در آن فضای گرفته که به گفته یکی از یاران ‏امام ‏علی ‏بن موسی علیه‏ السلام، «از شمشیر هارون خون می‏ چکید».

بزرگترین هنر امام معصوم و بزرگوار ما آن بود که توانست درخت تشیع را از گزند طوفان حادثه سلامت ‏بدارد و از پراکندگی و دلسردی یاران پدر بزرگوارش مانع شود و با شیوه تقیه‏ آمیز و شگفت‏ آوری جان خود را که محور و روح جمعیت‏ شیعیان بود حفظ کرد و در دوران قدرت مقتدرترین خلفای بنی‏ عباس و در دوران استقرار و ثبات کامل آن رژیم مبارزات عمیق امامت را ادامه داد. تاریخ نتوانسته است ترسیم روشنی از دوران ده‏ ساله زندگی امام هشتم در زمان هارون و بعد از او در دوران پنج‏ساله‏ جنگهای‏ داخلی‏ میان‏ خراسان و بغداد به ما ارائه کند. اما به تدبر می‏ توان فهمید که امام هشتم در این دوران همان مبارزه دراز مدت اهل بیت علیهم‏ السلام، را که در همه اعصار بعد از عاشورا استمرار داشته با همان جهت‏ گیری و همان اهداف ادامه می‏ داده است. هنگامی که مأمون در سال صد و نود و هشت از جنگ قدرت با امین فراغت‏ یافت و خلافت‏ بی‏ منازع را به چنگ آورد یکی از اولین تدابیر او حل مشکل علویان و مبارزات تشیع بود، او برای این منظور، تجربه همه خلفای سلف خود را پیش چشم داشت.

تجربه‏ ای که نمایشگر قدرت، وسعت و عمق روزافزون آن نهضت و ناتوانی دستگاههای قدرت از ریشه‏ کن کردن و حتی متوقف و محدود کردن آن بود. او می‏ دید که سطوت و حشمت هارونی حتی با به ‏بندکشیدن طولانی و بالاخره مسموم کردن امام هفتم در زندان هم نتوانست از شورشها و مبارزات سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و فکری شیعیان مانع شود. او اینک در حالی که از اقتدار پدر و پیشینیان خود نیز برخوردار نبود و بعلاوه بر اثر جنگهای داخلی میان بنی عباس، سلطنت عباسی را در تهدید مشکلات بزرگی مشاهده می‏ کرد بی‏ شک لازم بود به خطر نهضت علویان به چشم جدی‏ تری بنگرد. شاید مأمون در ارزیابی خطر شیعیان برای دستگاه خود واقع‏بینانه فکر می‏ کرد. گمان زیاد بر این است که فاصله پانزده ساله بعد از شهادت امام هفتم تا آن روز و بویژه فرصت پنج‏ساله جنگهای داخلی، جریان تشیع را از آمادگی ‏بیشتری ‏برای‏ برافراشتن ‏پرچم حکومت ‏علوی ‏برخوردار ساخته بود.

مأمون این خطر را زیرکانه حدس زد و درصدد مقابله با آن برآمد و به دنبال همین ارزیابی و تشخیص بود که ماجرای دعوت امام هشتم از مدینه به خراسان و پیشنهاد الزامی ولیعهدی به آن حضرت پیش آمد و این حادثه که در همه دوران طولانی امامت کم‏ نظیر و یا در نوع خود بی‏ نظیر بود تحقق یافت.

اکنون جای آن است که باختصار، حادثه ولیعهدی را مورد مطالعه قرار دهیم.

حادثه ولیعهدی:


در این حادثه امام هشتم علی‏ بن موسی‏ الرضا علیه‏ السلام، در برابر یک تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت و در معرض یک نبرد پنهان سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن می‏ توانست‏ سرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد.

دراین نبرد رقیب که ابتکار عمل را به دست داشت و با همه امکانات به میدان آمده بود مأمون بود. مأمون با هوشی سرشار و تدبیری قوی و فهم و درایتی‏ بی‏ سابقه‏ قدم در میدانی نهاد که اگر پیروز می‏ شد و می‏ توانست آنچنان که برنامه‏ ریزی کرده بود کار را به انجام برساند، یقینا به هدفی دست می‏ یافت که از سال چهل هجری یعنی از شهادت علی‏ بن ابی‏ طالب علیه‏ السلام، هیچ یک از خلفای‏ اموی و عباسی با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دست‏ یابند، یعنی می‏ توانست درخت تشیع را ریشه‏ کن کند و جریان معارضی راکه همواره همچون خاری در چشم سردمداران خلافتهای طاغوتی فرو رفته بود به کلی نابود سازد.

اما امام هشتم با تدبیری الهی بر مأمون‏ فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی که خود به وجود آورده بود به ‏طور کامل شکست داد و نه فقط تشیع، ضعیف یا ریشه‏ کن نشد بلکه حتی‏ سال‏ دویست و یک هجری، یعنی سال ولایتعهدی آن حضرت، یکی از پربرکت‏ ترین‏ سالهای‏ تاریخ‏تشیع شد و نفس تازه‏ ای در مبارزات علویان دمیده شد؛ و این همه به برکت تدبیر الهی امام هشتم و شیوه حکیمانه‏ ای بود که‏ آن‏ امام ‏معصوم ‏در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد.

برای اینکه پرتوی بر سیمای این حادثه عجیب افکنده شود به تشریح کوتاهی‏ از تدبیر مأمون ‏و تدبیر امام در این حادثه می‏ پردازیم.

تدبیر مأمون ‏و تدبیر امام

مأمون‏ از دعوت ‏امام‏ هشتم‏ به ‏خراسان چند مقصود عمده را تعقیب می‏ کرد:

اولین و مهمترین آنها، تبدیل صحنه مبارزات حاد انقلابی شیعیان به عرصه‏ فعالیت‏ سیاسی‏ آرام‏ و بی‏ خطر بود. همان‏ طور که گفتم شیعیان در پوشش‏ تقیه،مبارزاتی خستگی‏ ناپذیر و تمام نشدنی داشتند، این مبارزات که با دو ویژگی همراه بود، تاثیر توصیف‏ناپذیری‏ در برهم زدن بساط خلافت داشت، آن دو ویژگی، یکی مظلومیت‏ بود و دیگری قداست.

شیعیان با اتکاء به این دو عامل نفوذ، اندیشه شیعی را که همان تفسیر و تبیین اسلام از دیدگاه ائمه اهل‏ بیت است، به زوایای دل و ذهن مخاطبان‏ خود می‏ رساندند و هرکسی‏ را که از اندک آمادگی برخوردار بود، به آن طرز فکر متمایل و یا مؤمن می‏ ساختند و چنین بود که دائره تشیع، روز به روز در دنیای اسلام گسترش‏ می‏ یافت و همان مظلومیت و قداست‏ بودکه با پشتوانه تفکر شیعی اینجا و آنجا در همه دورانها قیامهای مسلحانه و حرکات‏ شورشگرانه‏ را بر ضد دستگاههای ‏خلافت ‏سازماندهی می‏ کرد.

مأمون می‏ خواست‏ یکباره آن خفا و استتار را از این جمع مبارز بگیرد و امام را از میدان مبارزه انقلابی به میدان‏ سیاست‏ بکشاندو به این وسیله کارایی‏ نهضت‏ تشیع‏راکه بر اثر همان استتار و اختفا روز به روز افزایش یافته بود به صفر برساند. با این کار مأمون آن دو ویژگی مؤثر و نافذ را نیز از گروه علویان می‏ گرفت زیرا جمعی ‏که‏ رهبرشان ‏فرد ممتاز دستگاه خلافت و ولیعهد پادشاه مطلق‏ العنان وقت‏ و متصرف در امور کشور است نه مظلوم است و نه آن چنان مقدس.

این تدبیر می‏ توانست فکر شیعی را هم در ردیف بقیه عقاید و افکاری که درجامعه طرفدارانی داشت قرار دهد و آن‏ را از حد یک تفکر مخالف دستگاه که اگرچه از نظر دستگاهها ممنوع و مبغوض ‏است ‏از نظر مردم بخصوص ضعفا پرجاذبه و استفهام برانگیز است ‏خارج سازد.

دوم، تخطئه مدعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافتهای اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافتها بود، مأمون با این کار به همه شیعیان ‏مزورانه ‏ثابت‏ می‏ کرد که ‏ادعای غاصبانه‏ و نامشروع بودن خلافتهای مسلطکه همواره‏ جزء اصول اعتقادی شیعه به حساب می‏ آمده است ‏یک حرف بی‏ پایه و ناشی از ضعف و عقده های حقارت بوده است، چه اگر خلافتهای دیگران نامشروع و جابرانه بود خلافت مأمون هم‏ که جانشین‏ آنهاست ‏می‏ باید نامشروع و غاصبانه باشد و چون علی‏ بن‏ موسی الرضا علیه‏ السلام، با ورود در این دستگاه و قبول جانشینی مأمون او را قانونی و مشروع دانسته پس باید بقیه‏ خلفا هم از مشروعیت ‏برخوردار بوده ‏باشند و این، نقض همه ادعاهای شیعیان است، با این کار نه فقط مأمون از علی‏ بن موسی‏ الرضا علیه‏ السلام، بر مشروعیت‏ حکومت ‏خود و گذشتگان اعتراف می‏ گرفت‏ بلکه یکی از ارکان اعتقادی تشیع یعنی ظالمانه بودن پایه حکومتهای قبلی را نیز درهم می‏ کوبید.

علاوه بر این ادعای دیگر شیعیان مبنی بر زهد و پارسایی و بی‏ اعتنایی ائمه به ‏دنیانیزبا این کار نقض می‏ شد که‏ آن‏ حضرات‏ فقط در شرایطی که به دنیا دسترسی نداشته‏ اند نسبت ‏به آن زهد می‏ ورزیدند و اکنون که درهای به شت دنیا به روی آنان باز شد به ‏سوی آن شتافتند ومثل دیگران خود را از آن متنعم کردند.

سوم، اینکه‏ مأمون‏ با این کار، امام را که‏ همواره‏ یک‏ کانون‏ معارضه‏ و مبارزه بود در کنترل دستگاههای خود قرار می‏ داد. به جز خود آن حضرت، همه سران و گردنکشان و سلحشوران علوی را نیز در سیطره خود درمی‏ آورد و این موفقیتی بود که هرگز هیچ یک از اسلاف مأمون چه بنی‏ امیه و چه بنی‏ عباس بر آن دست نیافته بودند.

چهارم، اینکه امام را که یک عنصر مردمی و قبله امیدها و مرجع سؤالها و شکوه ها بود در محاصره ماموران حکومت‏ قرار می‏ داد و رفته رفته رنگ مردمی بودن را از او می‏ زدود و میان او و مردم و سپس میان او و عواطف و محبتهای مردم فاصله می‏ افکند.

پنجم، این بود که با این‏ کار برای خود وجهه و حیثیتی معنوی کسب می‏ کرد. طبیعی بود که در دنیای آن روز همه او را بر اینکه فرزندی از پیغمبر و شخصیتی مقدس و معنوی را به ولیعهدی خود برگزیده و برادران و فرزندان خود را از این امتیاز محروم ساخته است، ستایش کنند و همیشه چنین است که نزدیکی دینداران به دنیاطلبان از آبروی دینداران می‏ کاهد و بر آبروی دنیاطلبان می‏ افزاید.

ششم، آنکه در پندار مأمون، امام با این‏ کار به یک توجیه‏ گر دستگاه خلافت‏ بدل می‏ گشت، بدیهی است‏ شخصی در حد علمی و تقوایی امام باآن‏ حیثیت‏ وحرمت‏ بی‏ نظیری که وی به عنوان فرزند پیامبر در چشم همگان داشت اگر نقش توجیه حوادث را در دستگاه حکومت‏ بر عهده می‏ گرفت هیچ نغمه مخالفی نمی‏ توانست‏ خدشه‏ ای بر حیثیت آن دستگاه وارد سازد، این خود در حکم حصار منیعی بود که می‏ توانست همه خطاها و زشتی های دستگاه خلافت را از چشمها پوشیده بدارد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۷ ، ۱۲:۳۵
اعظم جلیلی


مقام معظم رهبری در بیانی به پیام زندگی امام رضا(ع) اشاره کردند.

پیام زندگی امام رضا(ع) در بیان رهبر معظم انقلاب

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، شنیدن فضائل و برخی ابعاد و ویژگی‌های شخصیتی ائمه اطهار(ع) در کلام بزرگان دین باعث ایجاد نگرش و معرفتی نوین در افکار شیعیان می‌شود.

در واقع ایام ولادت‌ها و شهادت‌های امامان معصوم(ع) باید فرصتی جهت تبیین معارف و فضایل این بزرگواران باشد تا جامعه اسلامی ضمن اینکه به غم و شادی می‎پردازد، به شعور و معرفت عترت(ع) نیز برسد.

در عصر ما رهبر معظم انقلاب اسلامی  پیوسته در مناسبات مختلف با نوع نگاه و بصیرت نافذشان بارها و بارها به بیان مسائل و عبرت‌هایی از ماجراهای اهل‌بیت(ع) پرداختند، امروزه پس از گذشت سال‌ها از آن طرح بحث‌ها، وقتی کمی دقیق می‎شویم، قیمت و بصیرت چنین افرادی برای‌مان بیش از پیش نمایان می‌شود و لزوم به کارگیری آنها در جامعه را به وضوح حس می‎کنیم.

در ادامه به برخی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره پیام زندگی امام رضا (ع) اشاره می‌شود:

 او امام ماست، زندگی او برای ما درس است، از زندگی او باید درس بگیریم؛ زندگی او برای ما یک پیامی دارد، آن پیام چیست؟ من آن پیام را در یک کلمه خلاصه می‌کنم. بدانید پیام زندگی پرماجرای علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) به ما عبارت است از مبارزه‌ دائمی خستگی‌ناپذیر.  (بیانات در جمع مردم مشهد در آستان مقدس رضوی ـ  63/9/3)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۷ ، ۱۲:۳۴
اعظم جلیلی


 

لهوف منظوم، یا مقتل موسوم به «معراج المحبۀ» از تألیفات مرحوم حجۀ الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی حائری محلاتی، فرزند برومند آیت الله شیخ عبدالحسین شیخ العراقین طهرانی یکی از علمای عهد ناصری است که حدود یک قرن و نیم پیش، لهوف را به نظم در آورده است.

این اقدام او در اثر رؤیایی بوده که پدر بزرگوارش را در عالم خواب می‌بیند و از وضع آخرت می‌پرسد. پدرش او را به مدح و وصف آل محمد (ص) توصیه می‌کند و مقامات مداحان و شاعران اهل بیت (ع) را می‌ستاید...

او با اینکه تا آن وقت شعری نگفته بود، پس از این رؤیا به شوق شعر سرودن می‌افتد تا این که کتاب «لهوف» سید بن طاووس را -که یکی از مقاتل معتبره است- محور کار خود قرار می‌دهد و حدود دو هزار و اندی بیت به رشته نظم در می‌آورد و آن را به نام پل ارتباط و نردبان ترقی و صعود به محبت اهل بیت (ع) به نام «معراج المحبه» موسوم می‌نماید.

این کتاب، مورد توجه اهل منبر و ذاکرین قرار می‌گیرد و نسخه‌های آن در طول یکصد و پنجاه سال، بارها چاپ و منتشر و نایاب می‌شود.

پس از آن عده‌ای در تلاش برای چاپ مجدد، تصحیح و تغییر لغات مشکل آن بر آمده و اکنون کتاب بصورت الکترونیکی و چاپی در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۶ ، ۲۱:۰۰
اعظم جلیلی