شخصیت لقمان
شاید
بهترین معرفی برای لقمان، توضیحی باشد که امام صادق(ع) پیرامون شخصیت لقمان
فرموده است که میتوان به صورت خلاصه آنرا اینگونه برشمرد:
1. حکمتى
که به لقمان داده شده بود، درباره حسب و نسب، مال، خانواده، قدرت بدنى و
جمال و زیبایى نبود، بلکه او مردى قوى در راه خدا، متّقى در محارم خدا،
درستاندیش و صاحب فکر و نظر بود. همواره قلب خود را با تفکّر مداوا مىکرد
و نفس خود را با عبرتها و مواعظ، تربیت و تعدیل مىنمود.
2. علاوه بر
این، در رفتار روزانه خود نیز دقت بسیار داشت، به نحوی که هیچیک از مردم
او را در حال قضاى حاجت و یا غسل ندید، و هرگز با فردى درگیر نشد.
3.
او در طول زندگی خود چند ازدواج داشت و از این ازدواجها، فرزندان زیادى
داشت که بیشتر آنها در کودکى مردند، امّا او براى هیچیک از آنها گریه و
زارى نکرد.
4. هرگز از کنار دو نفر که در حال نزاع و کشمکش بودند عبور نمىکرد، مگر اینکه میانشان صلح و آشتى برقرار مىنمود.
5. هرگز هیچ سخن نیکو و پسندیدهاى را از کسى نمیشنید، جز اینکه او را
تحسین میکرد و از او مىپرسید که این سخن را از که شنیده و چه تفسیری
دارد؟
6. بسیار در مجالس حکما و فقها شرکت مىکرد. با قضات و پادشاهان
معاشرت مىکرد و به آنها پند و اندرز مىداد که مواظب امتحان الهى باشند و
به خدا تکیه کنند.
7. همواره در طلب علمى بود که بهوسیله آن بر نفس خود تسلّط یابد و با هواى نفس مبارزه کند.
8. هرگز درباره چیزى که ندیده بود اظهار نظر نمىکرد و...».[16]
در قرآن سورهای به نام این مرد بزرگ وجود دارد و خداوند در مورد او
میفرماید: «وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ
وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ
اللَّهَ غَنِیٌّ حَمیدٌ».[17]
براساس صریح این آیه خداوند به لقمان حکمت داد که در برخی از روایات این
حکمت به فهم و عقل معنا شد و طبیعتاً داشته با ارزشی است. امام موسی بن
جعفر(ع) فرمود: «وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ؛ این حکمت، فهم و
عقل است».[18]
در قرآن و روایات؛ عموماً آموزهها و نصیحتهای لقمان را اینگونه نقل
کردهاند که ایشان به فرزند خود گفته است: «وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ
لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَی»،[19] «قَالَ لُقْمَانُ یَا بُنَیَّ»[20] و موارد دیگری که همه از قول لقمان به فرزندش میباشد که اسم او نیز ناتان بوده است.[21]
حکیم بودن یا نبی بودن لقمان
روایاتی وجود دارد که در آن تصریح شده لقمان پیامبر نبوده، بلکه حکمت به او داده شده است:
رسول خدا(ص) فرمود: «واقعیت این است که بگویم لقمان پیامبر نبود، اما
بندهاى بود بسیار اندیشمند، یقینش نیکو بود و خدا را دوست میداشت پس خدا
هم او را دوست داشته و حکمت به او عنایت فرمود. ... ندایى به گوش او رسید:
اى لقمان! آیا میل دارى خداوند تو را خلیفه و نماینده خود در زمین قرار دهد
تا بین مردم به عدالت حکم کنى؟ پاسخ داد: اگر خداوند مرا در این کار آزاد
قرار داده من هرگز این آزمایش و این مسئولیت را قبول نمیکنم، و اگر امر
میفرماید پس مطیع دستور او خواهم بود؛ زیرا یقین دارم که در اجرای مسئولیت
به من کمک نموده و موفق به وظائف خویش میفرماید. ملائکه از لقمان
پرسیدند، در حالىکه ایشان را نمىدید و صدایشان را میشنید، دلیل کلام تو
چیست؟
لقمان پاسخ داد: زیرا دادرسى و قضاوت مهمترین و مشکلترین شغلى
است که تاریکى و ظلمت (اشتباه) از هر طرف آنرا فرا گرفته، اگر قاضى خود را
حفظ کند راه نجات داشته و اگر خطا کرد از راه بهشت دور خواهد شد. (من
خواهان چنین مقام سنگینى نیستم) کسى که در دنیا ذلیل و در آخرت صاحب مقام و
ارجمند باشد بهتر از آن است که در دنیا ارجمند ولى در آخرت ذلیل باشد،
آنکه دنیا را بر آخرت ترجیح دهد هرگز به آرزوهاى خود نرسیده و آخرت هم از
دست او بیرون خواهد رفت. ملائکه از پاسخ و طرز استدلال لقمان تعجب کرده و
او را تحسین نمودند، آنگاه لقمان به خواب رفت و خداوند حکمت را به او داد و
لقمان از حکمت خویش بهرهمند میشد و با داود پیامبر(ص) همکارى و معاونت
مىنمود». این نقل، به گونههای مختلف در منابع سنی[22] و شیعه[23] نقل شده است. از این روایت به دست میآید که لقمان، حکیم بوده و مقام نبوّت نداشته؛ با این حال برخی لقمان را نبی میدانستند.[24]
علاوه بر این، از روایت مذکور به دست میآید که لقمان در میان حکومت و حکمت مخیّر گشته و حکمت را انتخاب کرده است.[25]
در برخی از روایات نیز پیامبر(ص)، سلمان فارسی را مانند لقمان معرفی میکند.[26]
ارتباط لقمان با پیامبران
در این مورد روایتی وجود دارد: «و لقمان از آنجا که همعصر حضرت داود(ع)
بود، بسیار با داود ملاقات مىکرد و او را موعظه مىنمود و داود به او گفت:
خوشا به حالت! اى لقمان که داراى حکمت شدهاى و در عین حال بلا و امتحان
از تو منصرف شده، در حالیکه داود به مقام خلافت رسیده و به خطا و آزمایش
مبتلا گشته است».[27]
اما این مسئله، ضعف نبوّت داود و مقام پیامبری نخواهد بود؛ زیرا:
1. این احتمال وجود دارد که لقمان از داود و دیگر انبیای زمان خود
پایینتر نبوده و از ظواهر برخی روایات نیز همین مطلب استنباط میشود.
2. اگر مقام لقمان را از مقام انبیای دیگر پایینتر بدانیم نیز هیچ اشکالی
پیش نمیآید؛ زیرا انسان از افراد کوچکتر و یا پایینتر مطالبی را یاد
میگیرد بدون اینکه از ارزش و یا مقامش، کم شود و همچنین گاهی مطالبی را
میشنود که آنرا میدانسته اما به حسب شرائط در او اثر میگذارد؛ لذا داود
از لقمان نصیحت میشنید و از او استفاده میکرد.
3. علاوه بر این در
قرآن داستان موسی و خضر نیز بیان شده است که بسیار از این مسئله پیچیدهتر
است و موسی(ع) که از پیامبران اولواالعزم است، حتی اجازه همراهی خضر نبی را
از دست میدهد.